ورود به اصطلاح خیرخواهان به بازار برای نجات بانکهای ورشکسته یا جلوگیری از سقوط خود!!
بازار ارزهای دیجیتال در ماههای اخیر با نوسانات بسیاری شدیدی روبرو بود که باعث افت هرچه بیشتر داراییهای دیجیتال شد. این موضوع به هیچ عنوان برای سرمایهگذاران در این حوزه خوشایند نبود زیرا افت ارزش بازار باعث شد تا بسیاری از آنها زیانهای سرسامآوری ببینند تا جاییکه تصمیم به خروج از بازار گرفتند. در همین راستا شرکتهای بزرگی که در زمینه ارزهای دیجیتال فعالیت میکردند با خطر ورشکستگی روبرو شدند. با ورشکستگی پلتفرمهای ارزهای دیجیتالی مانند سلسیوس و Three Arrows Capital، عدهای از سرمایهداران برای نجات این دسته از شرکتهای زیانده وارد عمل شدند تا بلکه بتوانند با دادن کمکهای تقدی به آنها جلوی ورشکستگی هرچه بیشتر را بگیرند. اما سوال مهم این است که چرا این افراد دست به چنین اقدامات به ظاهر خیرخواهانه زدهاند؟
هراس بانکی سال ۱۹۰۷
در سال ۱۹۰۷، سیستم مالی ایالات متحده آمریکا دچار بحران شدید شد که به دلیل وامهای حاشیهای بازار سهام تقریبا به زانو در آمد. در چنان بازاری سفته بازی افسارگسیخته و بیش از حد باعث شد تا نقدینگی وحشتناکی در بازار رخ دهد که نتیجه مستقیم آن، ورشکستگی قطعی شرکت Knickerbocker Trust بود. با ادامهدار شدن بحران در نظام مالی، بانکهای زیادی به این وضع دچار شدند و به نظر میرسید که نوعی از همهگیری را تجربه میکردند. افراد سرمایهگذار در آن بازارها به دلیل ترس از دست دادن سپردهها و داراییهای خود، اقدام به برداشت وجوه خود کردند. این موضوع یعنی برداشت انبوه دارایی باعث شد تا فشار زیادی به بانکها وارد شود زیرا آنها نمیخواستند تمام ذخایر خود را تحویل دهند بنابراین جلوی برداشت بخشی از دارایی افراد را گرفتند. بانک جیپیمورگان در آن دوره دست به اقدام جالبی زد و کمک مالی مخصوصی را در اختیار بانکهای درحال ورشکستگی قرار داد، از این طریق بخشی از نقدینگی برای بانکها تامین شد و آنها توانستند بخشی از وظایف خود در قبال سرمایهگذاران را انجام دادند. با تمام این موارد باز هم تعدادی از بانکها به طور کامل از بین رفتند به طور مثالKnickerbocker که نتوانست با وجود کمکهای جیپیمورگان، از بحران مالی جان سالم به در ببرد. حال بر میگردیم به همان سوال اصلی که چرا سرمایهداران کلان اقدام به کمک به بانکها و شرکتهای ورشکسته میکنند؟ شاید بتوان دلیل اصلی برای این موضوع را اینگونه توجیه کرد که این افراد با کمک به بانکهای مشکلدار قصد دارند تا داراییهای خود را به دور از بحران نگه دارند زیرا میدانند بحران مالی مانند یک ویروس میتواند به جان تک تک قسمتهای سیستمهای مالی بیفتند. بنابراین آنها با این شعار کار خود را پیش بردند: سرمایهداری ذینفع. رقبالی مالی را در بحران جات دهید تا خودتان دچار بحران نشوید.
سیستم مالی غیرمتمرکز راه حل بحران است
فضای ارزهای دیجیتال با ورودش به بازی، تغییرات زیادی در معادلات مالی بوجود آورد. این تغییرات به سود برخی از افراد و به زیان عدهای دیگر بود. این گونه بازارهای مالی غیر متمرکز، به دلیل نداشتن نظام مرکزی مانند بانکها، امکان کنترل و مدیریت آن توسط شخص یا گروه خاص وجود ندارد. در این بازار هیچ پول بدون پشتوانه چاپ نمیشود بنابراین مشکلاتی از قبیل نقدینگی و تورم در آن جایی ندارند. البته باز هم در نظامهای غیرمتمرکز عدهای میتوانند مانند کاری که جیپیمورگان در گذشته انجام داد را اجرایی کنند مانند سم بنکمن فرید یا به اختصار SBF که در دوران بحران اقدام به کمک مالی بزرگی به برخی از شرکتهای در حال رکود کرد. یک نکته جالب در این زمینه که قابل توجه است دلیل انجام چنین کاری است. وی بارها مدعی شد که با انجام اینکار، جلوی سرایت بحران به دیگر قسمتهای بازار ارزهای دیجیتال را میگیرد و این موضوع چقدر شبیه به استدلال بانکهای نظام مالی سنتی در دوران ۱۹۰۷ است. حال باید به نقش بیت کوین و دیگر ارزهای در بازار پرداخت.
بیتکوین راه نجات است
در دورانی که همه افراد به خوبی ضعف سیستم مالی سنتی یا به اصطلاح فیات را دیدند کم کم ضرورت سرمایهگذاری بر روی سبک جدید از ارزها پدیدار شد که پرچمدار آن بدون شک ارز دیجیتال بیت کوین بود. این ارز در ماههای گذشته با نوسانات بسیار شدیدی روبرو شد که منجر شد ارزش آن به شدت افت کند. ولی بسیاری از کارشناسان بر این باورند که بیت کوین آینده نظام مالی خواهد بود و تحلیلگران اعتقاد دارند که این ارز و دیگر ارزهای دیجیتال پیشرو مانند اتریوم، سولانا، بایننس کوین و ... رشد چشمگیری داشته باشند. کشورهای زیادی به تازگی اقدام به پذیرش ارز دیجیتال بیت کوین به عنوان ذخیره دارایی کردند و معتقدند که با چنین رویکردی میتوانند به نظام مالی سالم برگردند. یکی از دلایلی که باعث شد بسیاری از افراد و شرکتها و حتی بانکهای مرکزی کشورها روی به چنین کاری بیاورند این بود که در سیستم مالی غیرمتمرکز، سود فقط برای عدهای خاص نیست بلکه تمام افراد میتوانند از مزایای آن بهرهمند شوند. البته در این مسیر موانع زیادی وجود دارد زیرا پذیرش ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین میتواند باعث به خطر افتادن کسب و کار مالکان سیستمهای مالی سنتی شود. برای همین، همواره قانونگذاران در سراسر جهان سعی داشتند تا با وضع قوانین بازدارنده، جلوی رشد هرچه بیشتر این دسته از بازارها را بگیرند. به عنوان نمونه رئیس بانک مرکزی فرانسه، فرانسوا ویلروی دو گالهو، در سخنرانی خود در مجمع جهانی اقتصاد در ۲۶ ژوئن گفت که اعتماد افراد به سیستم بانکداری کلاسیک بیشتر از ارزهای دیجیتال است. وی دلیل اصلی برای چنین کاری را ادامهدار شدن فشار فروش در بازار ارزهای دیجیتال عنوان کرد. او معتقد است که چنین نابسامانیهایی باعث خواهد شد تا سرانجام افراد به سیستم بانکداری سنتی بازگردند تا بتوانند از این طریق امنیت دارایی خود را تضمین کنند. یا مثلا رئیس بانک مرکزی جامائیکا، ریچارد بایلز به افرادی که در بازار ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کردند هشدار داد که مراقب خطرات مرتبط با آن باشند. وی ضمن اشاره به انواع خطراتی که برای آنها وجود دارد گفت که مهمترین دلیل برای بیان چنین سخنانی، نا پایدار بودن اینگونه ارزها است از این رو نمیتوان از آنها به عنوان گزینه جایگزین با سیستم مالی فعلی استفاده کرد. وی در ادامه سخنان خود گفت که اینگونه ارزها فقط برای سرمایهگذاری بلند مدت مناسب هستند و نباید از آنها انتظار داشت که در مدت کوتاهی، سودآوری بالایی داشته باشند. ولی با تمام این موارد منفی که ذکر شد، دولتها از مزایای این دسته از ارزها مطلع هستند و قصد دارند تا سیستم جدیدی را بوجود بیاورند که امکانات ارزهای دیجیتال را داشته باشند ولی با نظارت مستقیم آنها. از این رو اقدام به طرح ریزی برای ساخت ارز دیجیتال ملی خود کردند که به نظر میرسد فصل مشترک سیستم غیرمتمرکز و سیستم کلاسیک باشد. کشورهای بزرگی مانند چین و روسیه و حتی اتحادیه اروپا اقدامات خوبی در این زمینه انجام داند مثلا فابیو پانتا، یکی از اعضای اصلی بانک مرکزی اروپا اعلام کرد که میخواهند برنامه یورو دیجیتال را شتاب بخشند البته اینگونه برنامهها با نظارت و دخالت مستقیم بانکها رخ میدهد مثلا بانک مرکزی اروپا قصد دارد در صورتر اجرایی شدن طرح یورو دیجیتال، برای آن سقف تعیین کند.