شاید ارز دیجیتال بتواند با رفع نقایص اقتصاد سنتی، در دوران پساپول و پسادلار، گونهای دیگر از مبادله کالا به کالا را ایجاد کرده و ترویج کند و جهان آینده شاهد روزی باشد که هر کالا با ارز مختص به خود فروخته، خرید و یا مبادله شود. این مهم البته به قوانین و مقررات دقیق و نظاممندی احتیاج دارد چراکه در این نوع اقتصاد و رفتار مالی، هیچ ارزش واحدی برای مقایسه ارزهای مختلف وجود نخواهد داشت و این به مراتب کار را سختتر میکند اما همین که افراد میتوانند کالای خود را بدون ارزشگذاری پول و بدون داد و ستد پولی واحد، مبادله کنند، شاید اقدامی جذاب باشد.
نقش ارز دیجیتال در شکستن تحریم
رشد ارزهای دیجیتال و فراگیری آنها در جهان، به یکی از دغدغههای اصلی آمریکاییها تبدیل شده چراکه به خوبی میدانند این گسترش سبب از بین رفتن قدرت دلار و شکست تحریم خواهد شد و مناسبات اقتصادی این کشور با جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
یکی از مهمترین در اعمال قدرت و یا تثبیت آن از سوی کشورهای ابرقدرت، تحریم است. تحریم که از آن به جنگ اقتصادی هم یاد میشود، از مهمترین ابزاری است که میتواند سلطه ابرقدرتها بر جهان را افزایش دهد. رشد ارزهای دیجیتال و فراگیری آنها، به یکی از دغدغههای اصلی آمریکاییها تبدیل شده چراکه به خوبی میدانند این گسترش سبب از بین رفتن قدرت دلار خواهد شد و از سوی دیگر مناسبات اقتصادی جهان را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد در نتیجه قدرت دلار به تدریج کاهش و نهایتاً ابزار تحریم از بین میرود و به عبارت بهتر تیغ تحریم کُند خواهد شد. وزارت خزانهداری آمریکا گسترش رمزارز را یکی از تهدیدات جدی برای تحریم و عاملی برای دور زدن آنها میداند و معتقد است که گسترش جهانی آن سبب کاهش قدرت آمریکا در اقتصاد جهان و در نتیجه بیاثر بودن تحریمهای اقتصادی و در نهایت کاهش قدرت و سلطة سیاسی و نفوذ اجتماعی و فرهنگی خواهد شد.
ارز دیجیتال سلطه دلار را میشکند؟
یکی از مهمترین ابزار قدرت در جهان امروز که نقش تعیینکنندهای در اقتصاد کشورهای دیگر و در نتیجخه استقلال مالی و سیاسی آنها دارد، دلار است. در واقع دلار به حدی در پایههیا اقتصاد جهان رخنه کرده است که حتی تصور تجارت جهانی بدون دلار امکانپذیر نبود. این مهم یکی از بهترین ابزارها و اهرمهای ایالات متحده بر سلطهجویی بوده و هست. این روند اما امروز واکنشهای بسیاری در پی داشته و بسیاری از کشورها بریا رهایی از این انحصارطلبی آمریکا در اقتصاد، به دنبال جایگزین کردن پول دیگری هستند. این موضوع با اوجگیری ارزهای دیجیتال همراه شد و همگان را به این فکر فرو برد که شاید ارزهای دیجیتال اعم از بیت کوین و یا حتی اتریوم بتوانند جایگزین دلر شوند و به این انحصار و سلطهطلبی پایان دهند. با این حال واکنشهیا مقامات آمریکا نیز به این موضوع، منفی بوده و هست چراکه به خوبی میدانند ضعیف شدن دلار تا چه میتواند پایههای اقتدار و انحصار آمریکا در جهان را متزلزل کند.
حالا جهان با یک سوال جدی مواجه است. اگر قرار باشد ارز دیجیتالی جایگزین دلار شود، آن ارز کدام است؟ بیت کوین یا ارز دیجیتال دیگری؟ البته بریا پاسخ به این سوال باید گفت که سالهاست اقتصاددانان بزرگ جهان به دنبال ارزی هستند که بتواند انحصار دلار با بشکند و برای این کار حتی پولهای رایج جهان را نیز بررسی کردهاند و قابلیتهای هر یک را مورد ارزیابی قرار دادهاند اما تا اینجا میتوان گفت که هیچ پولی قدرت ارز دیجیتال را برای مقابله با دلار ندارد.
کاهش ذخایر جهان و افت قیمت دلار
با رشد جمعیت جهان و برداشت بیرویه و خودخواهانه و آشفته از ذخایر جهانی، این داشتهها رو به اتمام است و حداقل تا چند قرن آینده نمیتوان روی ذخایر زمین برای پشتوانه مالی و اقتصادی حساب ویژهای باز کرد. همین مسئله سبب شده که فرضیه جایگزینی دلار با یک ارز دیجیتال و یا ارزهای دیجیتال، قوت بگیرد و اقتصاددانان و فعالان مالی جهان، ارز دیجیتال را در کنار یورو، یوان و ین، بهترین جایگزین برای دلار بدانند.
ایالات متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان تنها کشور توسعه یافته جهان توانست اقتصاد خود را از آسیبهای جنگ بزرگ در امان نگه دارد. این کشور به دلیل نوع جنگ و شرایط جغرافیایی خود و دور بودن از خط مقدم جبههها، با زیرکی تمام مواضع خود را حفظ کرد و بعد از جنگ نیز سیاستهای خودخواهانه مالی را اعمال کرد. این بود که خیلی زود به قدرت اول اقتصاد جهان بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل شد. یکی از سیاستهای این کشور بعد از جنگ جهانی دوم این بود که با اعمال فشار و قدرت، دلار را به عنوان ارز رایج در تبادلات بینالمللی و تجارت جهانی تثبیت کرد و با این کار اولین و محکمترین گام را برای سلطه اقتصادی در جهان برداشت.
جنگ جهانی و آغاز سلطه دلار
بعد از جنگ جهانی دوم بود که دلار با پشتوانه طلا که از راه فروش تسلیحات نظامی و مهمات به اروپا و دیگر کشورهای درگیر در جنگ جهانی به دست آمده بود، به قدرت بسیاری رسید و این روند به حدی با سرعت و قدرت پیش رفت که اساساً دلار به عنوان پشتوانه پول در بین همه کشورهای جهان تبدیل و حتی تصویب شد. توافقنامه برتون وودز که در منطقه برتون وودز در نیوهمپشایر آمریکا به تصویب رسید، آغاز این حرکت بزرگ در اقتصاد جهان بود که بعدها دامنه اثرگذاری آن به سیاست و فرهنگ دیگر پایههای زندگی اجتماعی نیز رسید.
برتون وودز، نقش بسیار ویژهای در احیای اقتصادهای از بین رفته و نابودشده اروپا و ژاپن داشت و توانست این اقتصادها را با دیگر به حرکت درآورد اما کار به اینجا ختم نشد. از سال ۱۹۷۱ همین اقتصاد اروپا و ژاپن که توسط دلار آمریکا احیا شده بودند، خودشان به تهدیدی جدی برای آن تبدیل شدند.
نکته بعد در این روند، افزایش صادرات اروپا و ژاپن بود. این دو کشور با در پی گرفتن سیاست صادراتی و تولید صارداتمحور توانستند سهم بسزایی از تجارت جهانی را به خود اختصاص دهند و این یعنی کاهش چشمگیر سهم ایالات متحده در بازارهای جهانی و نهایتاً کاهش تقاضا برای دلار. از طرف دیگر مخارج مازاد ایلات متحده نیز بسیار زیاد بود و همین موضوع سبب شد که خیلی زود بازارهای مالی متقاعد شوند که ارزشگذاری ۳۵ دلار به ازای هر انس طلا، بیسار بیشتر از ارزش واقعی است چراکه دلار اساساً این میزان نمیارزد.
دلار و معاوضه با طلا
در دهه ۱۹۶۰ که تب طلا در جهان به وجود آمده بود، دلار به سرعت در بازار با طلا معاوضه میشد چون این شایعه شروع شده بود که خیلی زود این توازن بن دلار و طلا بر هم میخورد و ارزش دلار به نسبت طلا افت خواهد کرد. این بود که فعالان بازار خیلی زود تمیم گرفتند که دلارهای خود را به طلا تبدیل کنند تا بتوانند دارایی خود را حفظ کنند و از ضرر جلوگیری کنند.
همه اتفاقات ممکن برای دلار افتاد تا اینکه در نهایت در ۵۰ سال پیش، ریچارد نیکسون؛ رییس جمهور وقت آمریکا دستوراتی برا تنظیم بازار اعلام کرد که یکی از آنها ممنوعیت بازخرید دلار به ازای طلا بود. این روند البته چند سالی طول کشید تا به طور کلی اجرا شود اما بالاخره زور بازار چربید و استاندارد طلا و سیستم برتون وودز مبتنی بر آن، از بین رفت.
تمام این مسیرها طی شد تا اینکه با دستور نیکسون، نرخ مبادلات از حالت پایه ثابت به حالت شناور، یعنی همان گونهای که امروزه در حال انجام است، تغییر کرد. در این سیستم نسبتاً جدید، ارزش نسبی هر ارز بر مبنای میزان نفوذ اقتصادی و ثبات سیاسی کشورها محاسبه میشود که البته باز هم با این دیدگاه، دلار گرچه نه به اندازه قبل، اما ارز رایج مبادلات بینالمللی و تجارت جهانی بود.
البته این تغییرات نیز تماماً به نفع دلاری بود که حالا دیگر پشتوانه طلا نداشت و عملاً قدرت اقتصادی ژاپن و اروپل را تهدید میکرد و دستاندزا بزرگی در مسیر توسعه اقتصادی این کشورها بود. این بود که دلار از آن زمان تا به امروز به عنوان ارز رایج تجارت جهانی، گزینه اول بانکهای مرکزی در جهان است تا بتوانند با یک ذخیره با ثبات و با ارزش، ارزش دارایی خود را حفظ کنند. این اصلاحات و تغییرات سبب شد سلطه اقتصادی آمریکا بر جهان و به تبع آن سلطه سیاسی آن نیز بیشتر شود و بتواند همه کشورها را در مسیر منافع خود به خط و به صف کند و در این بین اگر کشوری حاضر به همراهی نبود، با ابزارهای مختلفی مانند تحریم اقتصادی، اقتصاد و بازار آن کشورها را متلاطم و منزوی کند.
کرونا و آغاز سقوط دلار؟
این روند سالها ادامه داشت تا اینکه دلار هم به تدریج به روزهای افول خود نزدیک شد. تورم دوران بعد از کرونا یکی از دلایل مهم برای این موضوع بود که خیلی زود ذخایر دلار را کاهش داد و این مهم موجی از نگرانی ایجاد کرد. این روند وقتی نگرانیها را بیشتر کرد که ذخایر دلار به کمترین میزان در ۲۵ سال اخیر خود رسید. اینجا بود که شوک بزرگی به اقتصاد آمریکا وارد شد. این موضوع وقتی شدت بیشتری گرفت که سهم ارزهایی مانند یورو و ین و یوان از ذخایر بانکهای مرکزی افزایش یافت چون صاحبان این پولها توانستند بخش زیادی از تجارت جهانی را به خود اختصاص دهند. حالا در این بین فقط حضور ارزهای دیجیتال کم بود که آن هم با ظهور و بروزش ان روند را به شدت تسریع کرد. در واقع ارزهای دیجیتال قدرت و قابلیتهایی از خود نشان دادند که توانستند نظر همه اقتصاددانان را به این خود جلب کنند تا جاییکه این افراد معتقدند بیت کوین و یا دیگر ارزهای دیجیتال میتوانند به راحتی جای دلار را در بازارهای مالی جهان از آن خود کنند.
در یک کلام میتوان اذعان کرد که کارشناسان معتقدند نباید روند اقتصاد جهان به سمتی برود که تمام امکانات و ابزار جهان در اختیار یک ارز خاص قرار بگیرد. این اشتباه استراتژیک میتواند از هر ارزی، دلار بسازد. در واقع میتواند هر ارزی را مانند دلار به اوج تسلط به بازارهای جهانی برساند که این یک اشتباه بزرگ است؛ بنابراین نباید جهان شاهد سلطه و انحصا یک ارز خاص باشد. نکته این است که واقعاً کدام ارز میتواند و قابلیت این را دارد که جایگزین شایستهای برای دلار باشد؟
ارز دیجیتال قدرت آمریکا را کاهش میدهد؟
در دنیای امروز که تجربه جنگ هنوز روی در و دیوار شهرها مانده و کمتر خانوادهای در کشورهای جهان است که در ذهن تاریخی خود، حداقل یکبار طعم مرگ در جنگ را نچشیده باشد، اساساً جنگ نظامی به تدریج به گزینهای سوخته و یا آخرین گزینه تبدیل شده است چراکه برای هر دو طرف پیروز و شکست خورده، تبعات بسیاری خاصه پس از سالهای جنگ دارد.
در چنین شرایطی، یکی از مهمترین اهرمها در اعمال قدرت و یا تثبیت آن از سوی کشورهای ابرقدرت، تحریم است. تحریم که از آن به جنگ اقتصادی هم یاد میشود، از مهمترین ابزاری است که میتواند سلطه ابرقدرتها بر جهان را افزایش دهد و این دولتها میتوانند با تغییر ارزشمندی پول، حتی قدرت خرید مردم دیگر جوامع را نیز تحت تاثیر قرار داده و دولتها را به همراهی با اصول و عقاید خود و در مسیر دستیابی به اهداف خود به خط کنند تا جاییکه امروزه جنگ علنی چین با غرب به سرکردگی آمریکا را میتوان نمونهای از جنگ سرد و یا حتی جنگ جهانی اما این بار در بستر اقتصادی بین واشنگتن و پکن دید.
رشد ارزهای دیجیتال و فراگیری آنها در جهان، به یکی از دغدغههای اصلی آمریکاییها تبدیل شده چراکه به خوبی میدانند این گسترش سبب از بین رفتن قدرت دلار خواهد شد و از سوی دیگر مناسبات اقتصادی جهان را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد در نتیجه قدرت دلار به تدریج کاهش و نهایتاً شکست تحریم و به عبارت بهتر تیغ تحریم کُند خواهد شد. این رویه یعنی آمریکای امروز که با بحرانهای مالی بسیار مواجه است و دیگر توان شرکت در جنگ نظامی فرسایشی را ندارد، باید عطای ابرقدرتی را به لقایش ببخشد و کمکم صدر و مسند خود در معادلات بینالمللی را ترک کند. این مهم اگر دولت آمریکا نتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد، به زودی رخ خواهد داد.