-
سقوط بازار را "اصلاح سالم" مینامید: بعد از تحمل چندین بار کاهش قیمت بیتکوین، یک افت ۲۸ درصدی برایتان مثل یک روز عادی در دنیای کریپتو است؛ فقط یک "اصلاح" برای حذف افراد ضعیف.
-
میمها مهمتر از پول: وقتی سبد سهامتان ۶۵ درصد افت میکند، اولین واکنشتان پیدا کردن میم مناسب است، نه وحشت کردن.
-
در واقع از بیتکوین استفاده نمیکنید: خوشحالید که کافه محلیتان بیتکوین قبول میکند، اما هرگز واقعاً کریپتوی ارزشمندتان را آنجا خرج نمیکنید.
-
سلبریتیها کوین تبلیغ میکنند؟ نه، ممنون: زمانی تبلیغات سلبریتیها شما را هیجانزده میکرد؛ اما حالا آنها را به عنوان راهی برای کسب درآمد، نه نشانهای از پذیرش گسترده، میبینید.
-
صرفهجو در زندگی، ریسکپذیر در کریپتو: در زندگی واقعی پولهایتان را حسابی مدیریت میکنید، اما بدون تردید هزاران دلار روی آخرین میمکوین سرمایهگذاری میکنید.
-
پشیمانی از نادیده گرفتن میمکوینها: هنوز نمیتوانید از اینکه آن میمکوین را با قیمت ۰.۰۰۰۰۰۱ دلار نخریدید، بگذرید.
-
دوستان واقعیتان انیمههای ناشناس هستند: با دوستان آنلاین که فقط به عنوان شخصیتهای کارتونی میشناسید، ارتباط عمیقی برقرار کردهاید.
-
فروختن و سپس شروع بازار صعودی: بعد از سالها نگهداشتن، کریپتوهایتان را میفروشید و درست بعد از آن شاهد آغاز بزرگترین بازار صعودی میشوید.
-
چهار بازار صعودی و هنوز میلیونر نشدهاید: با وجود اینکه چهار بازار صعودی را پشت سر گذاشتهاید، هنوز میلیونر نشدهاید، به لطف میمکوینها و هزینههای گس.
-
تئوریهای ساتوشی: آنقدر غرق در دنیای کریپتو شدهاید که به این فکر میکنید که آیا ساتوشی واقعاً یک پروژهی CIA بوده است.
این نشانهها بیانگر این است که شما یک کهنهکار در دنیای ارزهای دیجیتال هستید که همه چیز را از اوجهای بازار صعودی تا افتهای بازار نزولی تجربه کردهاید.