اولین واکنش نسبت به هر نوآوری و خلاقیتی در جهان، رد کردن آن است. در واقع وجه مشترک همه نوآوریها و ابتکارات تاریخساز در جهان، طرد آنها از سوی قدرتها بوده است. ارز دیجیتال نیز از این قاعده کلی مستثنا نیست و به همین دلیل در گام نخست دولت آمریکا به معنای عام (اعم از مجلس و دولت و حتی احزاب) شروع به انکار ارز دیجیتال کردند و سپس به سنگاندازی در مسیر آن روی آوردند.
سقوط دلار با ارز دیجیتال
هیلاری کلینتون در برخورد اول با ارز دیجیتال آن را انکار و از ضعف آن برای اثرگذاری در شبکه مالی جهان سخن گفت. کلینتون اما به این اکتفاد نکرد و در سخنرانیهای متعدد تلاش داشت ارز دیجیتال را یکی از چالشهای جهان آینده بنامد که تهدید جدی برای دلار آمریکا و ثبات اقتصادی جهان است. یکی از وجوه مشترک کلینتون و ترامپ نیز البته همین رمزارزها هستند. ترامپ نیز مانند کلینتون البته با لحنی ترامپیتر، رمزارز را کلاهبرداری توصیف و بر حفظ قدرت دلار تاکید کرد و عنوان کرده بود که ترجیح میدهد دلار ارز اول جهان باشد.
وزارت خزانهداری آمریکا نیز گسترش رمزارز را یکی از تهدیدات جدی برای تحریم و عاملی برای دور زدن آنها میداند و معتقد است که گسترش جهانی آن سبب کاهش قدرت آمریکا در اقتصاد جهان و در نتیجه شکست تحریمهای اقتصادی این کشور و در نهایت کاهش قدرت و سلطة سیاسی و نفوذ اجتماعی و فرهنگی این کشور خواهد شد. وزارت خزانهداری آمریکا در این مسیر بیکار ننشست و از پیگیری افراد فعال در این حوزه و مجرم خواندن آنان خبر داد و تهدید کرده بود که با نقض کنندگان قوانین و مقررات داخلی آمریکا به شدت برخورد خواهد کرد و خیلی زیرکانه صرافیها ارز دیجیتال را مجرمانی در زمینه پولشویی و دور زدن تحریمها خواند که البته این جهتگیریها خیلی زود اقتصاد آمریکا را مستعد جنگ سایبری کرده است. وزارت خزانهداری آمریکا به خوبی میداند که بخش زیادی از ارتباطات حسنه ایالات متحده با طرفهای خارجی به دلیل وابستگی اقتصادی آنها به دلار است و اگر این وابستگی به هر دلیلی (بخوانید رمزارز) کاهش یابد، قطعاً روابط سیاسی این کشور نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و دیگر نمیتواند خود را به عنوان یک ابرقدرت در مناسبات بینالمللی مطرح کند.
بیت کوین تحریم را میشکند؟
بیت کوین؛ پادشاه رمزارزها در سالهای حیات خود در بازار مالی جهان علیرغم اینکه تغییرات بسیاری داشت اما توانست ادبیات نوینی در فرهنگ اقتصادی جهان نهادینه کند و همه را وادار به پذیرش خود کند.
بیت کوین که لقب پادشاه رمزارزها را یدک میکشد، اولین بار در سال 2008 توسط شخص یا گروهی به نام ساتوشی ناکاموتو ظهور کرد و اولین بوک زنجیره آن نیز در ژانویه 2009 شروع به استخراج این رمزارز کرد. هر بیت کوین در سال 2010 کمتر از 0.5 دلار ارزش داشت، در حالیکه با نوسانهای این رقم تا لحظه نگارش این گزارش به 65153 دلار رسیده است، رقمی که باعث شده تا امروز ارزش بازار این ارز دیجیتال به حدود یک میلیارد و 229 میلیون و 898 دلا ر برسد. بیت کوین سال 2018 دیگر به یکی از قویترین ارزها تبدیل شده بود و قیمت آن در بهترین حالت 17171.56 دلار بود اما در بدترین حالت به 3232.55 دلار رسید. سال 2019 هم سال رشد قیمت این رمزارز بود و تا جاییکه کانال 9 هزار دلار هم نزدیک شد. وضعیت در سال گذشته هم چندان تفاوتی نداشت و باز نبض اصلی بازار ارزهای دیجتیال در دست بیت کوین بود.
بیت کوین؛ پول رایج السالوادور
بیت کوین که لقب پادشاه رمزارزها را یدک میکشد و امروز به عنوان پول رسمی کشور السالوادو محسوب میشود، اولین بار در سال 2008 توسط شخص یا گروهی به نام ساتوشی ناکاموتو، در بستر فضای مجازی ظهور کرد و اولین بوک زنجیره آن نیز در ژانویه 2009 شروع به استخراج این رمزارز کرد. هر بیت کوین در سال 2010 و همزمان با ورود آن به صرافیها کمتر از 0.5 دلار ارزش داشت، در حالیکه با نوسانهای این رقم تا لحظه نگارش این گزارش به 65153 دلار رسیده است، رقمی که باعث شده تا امروز ارزش بازار این ارز دیجیتال به حدود یک میلیارد و 229 میلیون و 898 دلا ر برسد.
اتفاقی که شاید در ابتدای پیدایش این رمزارز هیچ کس حتی تصورش هم نمیکرد که روزی بازار این پول غیرقابل لمس تا این اندازه گسترده شود و رتبه اول بازار ارزهای دیجیتالی را در اختیار داشته باشد. اما اینطور نیست که بیت کوین همیشه در این مدت روند صعودی را طی کرده باشد؛ چرا که با نگاهی به سیر ارزش این رمزارز در طول بیش از یک دهه اخیر، میتوان نتیجه گرفت که در برخی از برهههای زمانی، بیت کوین با کاهش چشمگیر ارزش هم مواجه شده است.
رشد بیت کوین و سقوط دلار
علیرغم اینکه این ارز دیجیتال برای اولین بار در سال 2010 قیمتگذاری شده بود اما جالب اینجاست که در همان زمان توانست قیمت 0.39 دلاری را تجربه کند، وضعیتی که یک سال بعد شرایط به مراتب بهتری پیدا کرده بود و شاید بتوان گفت از سال 2011 دیگر بین کوین برای فعالین بازار اقتصادی و به خصوص ارزهای دیجیتالی، این ارز به یکی از مهمترین ارزها تبدیل شد، چراکه بیت کوین در بدترین حالت در سال 2011 توانست قیمت 0.30 دلاری را تجربه کند اما جالب اینجاست که این ارز همان سال به نوعی به نوک قله ارزشگذاریاش رسید و 29.60 دلار شد. از طرف دیگر ورود این ارز به سریال «the good wife» باعث شد تا تعداد طرفداران این ارز به مراتب بیشتر شود. سال 2012 را باید سال بدشانس بیت کوین و طرفداران آن دانست، به طوری که ارزش این ارز به شدت سقوط کرد و در بهترین حالت تنها به 13.70 دلار رسید و کار سقوط ارزش این ارز تا جایی پیش رفت که هر بیت کوین به ارزش 4.27 دلار هم رسیده بود؛ شاید عمدهترین دلیلی که این رمزارز در سراشیبی سقوط ارزش خود قرار گرفت، بحث توقف فعالیت دو صرافی پاکسوم و ترید هیل دانست.
یورو جانشین آینده دلار
همانطور که گفته شد انحار قدرت در دلار، زمینهساز آسیبهای بسیاری به اقتصاد جهان و منافع منحصربفردی به اقتصاد یک کشو خاص یعنی ایلات متحده آمریکا شد. این رفتار دوگانه دلار همواره مورد نقد اقتصاددانان بود به طوریکه بسیاری از آنان در طول سالهای متمادی تلاش کردند راهحلی برای خروج از این انحصار منفعتطلبانه پیدا کنند و البته اقداماتی نیز انجام شد.
در برخی از موارد حتی بسیاری از کشورها برای اینکه از سلطه دلار که نوعی باجدهی اقتصادی به ایلات متحده بود، در امان بمانند، به قراردادهای دو جانبه تجاری رو آوردند. این کشورها تلاش کردند تا با ملام قرار دادن یک ارز خاص، مبادلات تجاری خود را در فضایی به دور از دلار انجام دهند. این اقدام تا حدی هم وفقیت در پی داشت و دستاوردهای خوبی نیز برای کشورهای طرف در پی داشت اما واقعیت این است که سلطه دلار به حدی سنگین است که حتی روی این قراردادها نیز سایه میانداخت و از سوی دیگر، حجم این نوع تجارت آنقدر کم است که در مقایسه با حجم تجارت جهانی با استفاده از دلار عملاً ناچیز محسوب محسوب میشود.
یکی از اقدامات اساسی که نه تنها توانست دلار را تا حد زیادی تضعیف کند و دست آن را از بخش زیادی از تجارت جهانی کوتاه کند، ایجاد یورو بود. یورو به عنوان پشتوانه کشورهای اروپایی که بخش زیادی از اقتصاد جهان و صنعت توسعه یافته را پشتیبانی میکند، خیلی زودتر از آنچه تصور میشد تواسنت جایگاه خود را در نظام مالی و اعتباری جهان تثبیت کند.
این منطقه ماالی که شامل اغلب کشورهای اروپایی است، علیرغم سوءمدیریت در برخی از کشورها، همچنان قانونمندی بالایی دارد و تولید ناخالص داخلی آن حتی از کشوری مانند چین هم بالاتر است. با این حل هنوز نقصهای بنیادینی در عملکرد و برنامههای بانک مرکزی اروپا به چشم میخورد اما آنچه مهم ست سیستم یکپارچه مدیریتی است که به خوبی در این منطقه اقتصادی بنیان گذاشته شده است. این بانک حتی در بحرانهایی مانند بحران مالی سال ۲۰۱۰ نیز توانست با رویکرد حمایتگرایانه، با اعطای بستههای مالی، یورو را از مرگ نجات داده و از هم پاشیدن آن جلوگیری کند. موفقیت یورو به حدی زیاد بود که امروزه ارزش یورو ذخیره شده در بانکهای مرکزی جهان عددی برابر با ۲.۵ تریلیون دلار است. این یعنی، یورو حالا دومین پول با ارزش در سیستم اقتصادی جهان است.
یورو ارز ذخیره جهانی میشود؟
با این همه همیشه موانعی بزرگی در سر راه ذخیرهسازی ورو وجود داشته و دارد که البته این چالشها و دستاندازها اقتصادی نیستند بلکه عمدتاً سیاسیاند. شورای حاکم بر بانک مرکزی اروپا، سیاستهای پولی یورو را تعیین میکند. این شورا از یک هیئت اجرایی با شش عضو و البته رییسان نوزده بانتک مرکزی اروپا تشکیل شده است. این یعنی هر گونه چالش سیاسی بین این کشورها و یا تعارض منافع بین آنها، در روند کنونی خلل ایجاد کرده و مانع افزایش ذخیره یورو در بانک میشود. این مهم گرچه امری طبیعی است اما یکی از نقاط ضعف اساسی و بنیادین یورو و دلار است. در واقع، دلار تنها تحت سیاستهای یک ساختار سیاسی و یک حاکمیت به نام بانک مرکزی آمریکا موسوم به فدرال رزرو ریلگذاری میشود اما یورو از این مزیت برخوردار نیست.
در این بین بریخ از کارشناسان نظرات متنوعی دارند. به عنوان نمونه دارل دافی (Darrell Daffie) استاد دانشگاه استنفورد و یکی از نظریهپردازان اقتصادی جهان معتقد است که عدمانتشار اوراق قرضه در اروپا، یکی از بزرگترین موانع یورو برای تبدیل شدن به ذخیره ارزی است. این در حالیست که بانکهای مرکزی حوزه یورو، اوراق قرضه مبتنی بر یورو را متتشر میکند اما از آنجایی که اوراق قرضه هر کشور، بازدهی خاص خود را دارد، این مهم نمیتواند مبنای قدرت بانک مرکزی اروپا و یا قدرت یورو باشد. این موضوع یکی از دلایلی است که ذخیره یورو را بسیار پیچیده و البته مخاطرهآمیز کرده است. باید دانست که بخش بزرگی از ذخایر بانکهای مرکزی بینالمللی را اوراق قرضه تشکیل میدهند، در این شرایط، فقدان این اوراق در بانک مرکزی اروپا و منطقه یورو سبب محدود شدن قدرت یورو به عنوان ذخیره ارزی خواهند شد.
اوراق قرضه اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا با درک درستی که از این موضوع داشت، در دوران کرونا به اعطای اوراق قرضه حمایتی اقدام کرد. این اولینباری بود که اتحادیه این اوراق را برای حمایت از مردم و عبور از همهگیری کرونا ارائه میداد. این تجربه و پذیرش این اوراق از سوی بازارهای جهانی سبب شد که اتحادیه اردپا تصمیم بگیرد طی یک برنامه پنج ساله، عددی برابر با ۹۰۰ میلیارد یورو که معادل ۱.۰۶ تریلیون دلار است، استقراض کند اما از آنجایی که این اوراق به عناوین مختفی به مصرفکننده میرسد، این عدد برای جایگزینی ۷ تریلیون دلار اوراق قرضه دلاری که در بانکهیا مرکزی وجود دارد، کفایت میکند. با این حال، مهمترین نکته آغاز این راه و ادامه دادن آن است.
دارل دافی (Darrell Daffie) با تایید روند کنونی اتحادیه اروپا، پیشبینی عرضه اوراق بیشتر را دشوار میداند و میگوید: نمیتوان پیشبینی کرد که اتحادیه اروپا در آینده اوراق بیشتری را ارائه میکند یا خیر اما چون این حرکت به نوعی اقدام جدیدی از سوی اتحادیه اروپا و منطقه یورو به حساب میآید و نتایج نسبتاً خوبی نیز داشته، انتظار میرود ادامهدار باشد که البته این تنها به معنای افزایش دارایی به بازار برای افزایش ذخایر ارزی نیست.
او اعتقاد دارد: ارتقاء اوراق بسته علاوه بر تمام مزیتها و مافع اقتصادی مشترکی که برای کشورهای جزو اتحادیه اردپا دارد، منافع سیاسی آنها را هم تامین میکند. در واقع این اوراق میتوانند همبستگی سیاسی اروپا را نیز افزایش داده و کاربرد این اوراق را به عنوان ذخیره ارزی افزایش دهند.
نکته مهم در این بین این است که پوند بریتانیا برخلاف تاریخ شکوهنمند خود، اکنون نمیتواند رقیبی جدی برای دلار ایلات متحده باشد و خود را در قوارههای جایگزینی دلار ببیند چراکه امروزه اقتصاد بریتانیا، اقتصاد بزرگی نیست که این قدرت و توان مقابله با دلار را داشته باشد. برای درک بهتر این موضوع کافییست بدانیم که اقتصاد بریتانیا تنها یکپنجم اقتصاد کشور چین و نصف اقتصاد کشور ژاپن است.
سیاست انزواطلبانه ین ژاپن
اقتصاد ژاپن به عنوان یکیاز اقتصادهای برتر جهان است. این اقتصاد که بعد از جنگ جهانی دوپم آسیبهای بسیاری دید، توانست خیل زود خود را با شرایط موجود منطبق کرده و با سیاستهیا درست و منطقی خاصه در ایجاد اتحادبین مردم برای رشد دوباره اقتصاد و رویکرد صادراتمحور در خدمات و محصولات، به جایگاه گذشته و حتی بالاتر از آن برسد بطوریکه خود را به عنوان یکی از ابرقدرتهای اقتصادی آسیای شرقی معرفی کند. تمام این اقدامات در طول سالها سبب شد که واحد پول این کشور به ارزشی بالا در ردهبندی پولهای رایج برسد.
ژاپن که در این سالها و یا بهتر بگوییم در دهههیا اخیر توانسته سهم خود از بازار تجارت جهاین را به طور چشمگیر افزایش دهد، واحد پولی ارزشمندی دارد. ین ژاپن البته علیرغم تمام رشد و پیشرفت، هنوز آنقدر قدرتمند نیست و گستردگی ندارد که بتواند به عنوان یکی از جایگزینهای دلار در سیستم مالی جهان، خود را معرفی کند.
نکته مهم درباره ساختار اقتصادی و مالی و سیستم اقتصادی ژاپن این است که این سیستم علیرغم تمام قدرت و دسترسی که دارد و علیرغم سهم بالا در تجارت جهانی، سیاسیت و رویکرد انزواطلبانهای دارد. این کشور که بعد از رخدادهای جنگ جهانی دوم و آسیبهای بسیاری که به زیرساختهای اقتصادی و تولید آن وارد شده بود، بر صادرات تکیه کرده است و یا شاید رویکرد انزواطلبانه این کشور در اقتصاد نیز ناشی از همین روند باشد.
یکی دیگر از نکات مهم در قدرتمندی یک پول یا بهتر بگوییم قابلیت داشتن یک پول بریا تبدیل شدن به ارز رایج تجارت جهانی، اوراق قرضه و میزان گسترش آن در دیگر کشورها است که البته در این حوزه نیز ژاپن، کارنامه موفقی نه دارد و نه میخواهد داشته باشد. به عبارت دیگر، بخش زیادی از اوراق قرضه بانک مرکزی ژاپن در داخل این کشور نگهداری میشود و این یعنی ذخیرههای مبتنی بر ین ژاپن در جهان بسیار اندک هستند.
ولخرجی آمریکاییها راز قدرتمندی دلار
این سیاست جالب ژاپن از نکات مهم و جذاب برای اقتصاددانان جهان است. آلیسیا گراسیا-هرور که یکی از اقتصاددان بزرگ حوزه آسیا-اقیانوسیه در موسسه ناتیکسیس (Natixis) در همین رابطه میگوید: اساساً هدف ژاپن هرگز این نبوده که در اقتصاد جهانی، ذخیره جهاین داشته باشد و به همین دلیل برای رسیدن به آن هیچ تلاشی نکرده است چراکه معتقدند هر کشوری مانند آلمان و ژاپن که مازاد حساب جاری داشته باشد، نیازی به ذخیره جهانی ندارد چون چیزی برای تامین مالی وجود ندارد و فرد تنها دارایی خرید میکند. به عبارت بهتر، اگر کشوری سیاست اقتصادی خود را بر صادرات بنا کند و تنها صادرکننده باشد، آن وقت اصولاً بدهی بینالمللی کافی برای انتشار اوراق عرضه به به عنوان ذخیره جهانی ندارد. جالب اینکه نرخ پسانداز داخلی ژاپن در طول 40 سال، معادل 30درصد بوده که این مهم حاکی از تقاضای بالای برای اوراق قرضه دولتی در داخل این کشور است.
با دانستن این مطالب و آگاهی از این نکات و اصول کلی در مییابیم که یکی از نقاط قوت دلار، فرهنگ آمریکاییها است. در واقع سبک زندگی مردم آمریکا یکی از دلایل مهم در تبدیل شدن دلار به ارز ذخیره جهانی است. این سبک زندگی یعنی اینکه آمریکاییها بیشتر از درآمدشان، خرج میکنند.