Hercule poirot
Hercule poirotHercule poirot

فرق انتقاد و شکایت از تحلیگران

دوستان بین نقدو شکایت فرق بسیاری است از زمین تا آسمان.

توصیه دارم ی دقت کوچیک کنید .
من به کرار دیدم که میگن فلانی انتقاد پذیر نیست.
مشخصل خانم ناز - جناب فولادی - طهماسب - فرزاد و دوستان دیگر.

عقل و علم میگوید منتقد نمی تواند همزمان هم مقلد باشد هم منتقد.

نمی شود همزمان کتاب و رساله و نظریه آورا بخوانید و بدان عمل کنید هم بگویید منتقدش هستید.
البته که اگر علم دانشش را داشتید می توانستید منتقدش باشید.
ولی وقتی که اعلام میکنید به حرف ایشان عمل کردین رفتین جهنم دیگر منتقد او نمی شود. شاکی او می شوید.
و هیچ فرد عاقلی ندیدم شکایت از خودش را بپذیرد . قبول شکایت مخاطب مثل این می ماند فردی از خودش برود کلانتری شکایت کند.

بنا بر این چیزی من تا بحال دیدم بیشتر شکایت بوده تا نقد.
نقد رو فردی که مسلط به دانش و علم و یا حدقالی پیرامون اون مساله دارد انجام می دهد.

شکایت وب لعکس.

نکته : در کلام منتقد تندی و کینه و عصبانیت دیده نمیشود . نقد همیشه از سر دلسوزی و محبت و مهربانی هست.نه عداوت .
ولی شکایت همیشه پر از بغض و کینه و دشمنی هست.

و گاهی به غلط شکایت را می خوانند نقد و میگویند فلانی من از سر دلسوزی میگویم.

در حالی که فلانی متوجه بغض و کینه تندی کلامت میشه.از اون گذشته چجور منتقدی هستی که هنوز مقلد ایشون هستی.
کدام منتقدی دوبار از یک سوارخ نیش میخورد.

پس بین ادبیات نقد و شکایت فاصله زیاد.

چرا همیشه این مشکلات هست . چون بین این فرق قایل نشدین.


نقد پذیری با شکایت پذیری فاصله زیاد است.
منتقد شدین مقلد نباید باشید.

دانش افزاییی کنید منتقد شوید.
در غیر این صورت باید شاکی باشید و نباید توقع داشته باشید مخاط شکایت شما را بپذیرد.

شکایت هم سریع رد می شود.

برقرار باشید


بیت گپاعلانات
بیت گپتنظیمات